«تخت رستم» کجاست؟
محمدسرور رجایی
حکیم ابوالقاسم فردوسی شاهنامۀ ماندگار زبان فارسی را در ولایت غزنی سروده است. کابل، بلخ، بامیان، بدخشان، غزنی، فاریاب، طالقان، قندهار، نیمروز، بُست، پنجشیر و بسیاری از شهرهای دیگر که نامشان در شاهنامه آمده در جغرافیای امروزی افغانستان واقع شدهاند. نام کابل، پایتخت امروزی افغانستان، هفتاد بار در شاهنامه آمده است. بسیاری از داستانهای شاهنامه نیز در همین شهرها روی داده است؛ بههمیندلیل این شاهکار حماسی ادبیات فارسی از گذشتههای بسیار دور در بین مردم افغانستان جایگاه بلندی داشته و هنوز هم دارد.
تخت رستم در ولایت سمنگان افغانستان
تخت رستم در ولایت سمنگان افغانستان
مردم افغانستان، بهویژه فارسیزبانان افغانستان، با شاهنامه زندگی میکنند. فرهنگ حماسی شاهنامه نقش پررنگی در زندگی مبارزاتی تاریخ مردم افغانستان دارد. هنوز هم مردم افغانستان بهاحترام رستم، یل شاهنامه، به رنگینکمان «کمان رستم» میگویند. ضربالمثلهای بسیاری مانند «شاهنامه آخرش خوش است!» یا «نوشدارو پس از مرگ سهراب به چه کار آید؟» هم در زندگی روزمرۀ مردم افغانستان استفاده میشود.
فرهنگ شاهنامهخوانی در ولایتهای مختلف افغانستان از گذشتههای دور رواج دارد، فرهنگی که در فصل زمستان بهدلیل شبهای طولانیاش مردم را به خانههای شاهنامهخوان میکشاند. دو داستان «رستم و اسفندیار» و «رستم و سهرابِ» شاهنامه بهدلیل روایت حزنانگیزشان علاقهمندان بسیاری دارند. بارها دیده شده که شرکتکنندگان بسیاری در پایان شاهنامهخوانی با چشمان اشکبار راهی خانههایشان
شدهاند.
هم در فرهنگ اجتماعی مردم افغانستان و هم در حفظ و اصالت زبان و ادبیات فارسی آن دیار نقش فرهنگساز فردوسی و شاهنامه بسیار تعیینکننده است. برخی از آثار تاریخی و نامهای اماکن تاریخی در افغانستان امروزی وجود دارد که نقش عینی شاهنامه را در بین مردم آن مکانها تأیید میکند، مثل «میخ رخش» که در ناهور غزنی است یا «درۀ آهنگران» در بامیان که گفته میشود بیارتباط با کاوۀ آهنگر نیست، آنهم بهدلیل روشن وجود بقایای شهر ضحاک ماردوش در شرق شهر باستانی بامیان، و مهمتر از همه مکانی که در ولایت سمنگان به «تخت رستم» مشهور است.
فرهنگ شاهنامهخوانی در ولایتهای مختلف افغانستان از گذشتههای دور رواج دارد، فرهنگی که در فصل زمستان بهدلیل شبهای طولانیاش مردم را به خانههای شاهنامهخوان میکشاند. دو داستان «رستم و اسفندیار» و «رستم و سهرابِ» شاهنامه بهدلیل روایت حزنانگیزشان علاقهمندان بسیاری دارند. بارها دیده شده که شرکتکنندگان بسیاری در پایان شاهنامهخوانی با چشمان اشکبار راهی خانههایشان
شدهاند.
هم در فرهنگ اجتماعی مردم افغانستان و هم در حفظ و اصالت زبان و ادبیات فارسی آن دیار نقش فرهنگساز فردوسی و شاهنامه بسیار تعیینکننده است. برخی از آثار تاریخی و نامهای اماکن تاریخی در افغانستان امروزی وجود دارد که نقش عینی شاهنامه را در بین مردم آن مکانها تأیید میکند، مثل «میخ رخش» که در ناهور غزنی است یا «درۀ آهنگران» در بامیان که گفته میشود بیارتباط با کاوۀ آهنگر نیست، آنهم بهدلیل روشن وجود بقایای شهر ضحاک ماردوش در شرق شهر باستانی بامیان، و مهمتر از همه مکانی که در ولایت سمنگان به «تخت رستم» مشهور است.
من لر هستم
خیلی دوست دارم از نژدیک افغانستان رو ببینم و با افغانهای عزیز در افغانستان دیدار داشته باشم