حافظ، حافظۀ تاریخی زبان پارسی
محمدسرور رجایی
همه میدانیم که حافظ، شاعر و عارف قرن هشتم هجری است و یکی از تاثیر گزارترین شاعرانی که زیباییهای بسیاری به واسطۀ سرودههایش به فرهنگ و ادبیات زبان پارسی بخشیده است. غزلهایی که هر کدام با مفاهیم خاص خود اعم از عاشقانه و عارفانه دیدگاه شاعر را به جهان پیرامون و طبیعت اطراف نشان میدهد و تمام عناصر طبیعت را جلوۀ زیباییهای خداوند میداند.
یقینا آنچه خواجه حافظ شیرازی گفته است، شاعران پیش از او و شاعران دورهها بعدی تا شاعران روزگار ما نیز بسیار گفتهاند اما حلاوت زیبایی شعر حافظ موضوعی دیگری است که کمتر شاعران به آن دست یافتهاند. به دو بیت از غزلی بسیار زیبای او که ارادت و دوستی را بیان میکند، توجه کنید.
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست – که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر – نهادم آینهها در مقابل رخ دوست
آن چه زیباییهای شعر حضرت حافظ را در همیشۀ دورانها ماندگار و همه پذیر ساخته است، یقینا در چگونه سرودن او است. در تمام واژه ها و مصرعها و بیتها و غزلهای این شاعر تعادل معنایی و تصویری برقرار است. تعادلی که موجب میشود مخاطبان در هر سن و فهم و دانشی که باشد با شعرهای حضرت حافظ ارتباط عمیق برقرار کند. با اختیار به باغ تماشایی شعر حافظ وارد شوند و هر آن میوه و برگ باری که خوش دارد، بردارد. هر کسی به تناسب فهم و درک خویش به استقبال پادشه خوبانش میرود. بی آن که در تنگنای سفارشهای احساسی قرار گیرد. چیدمان واژهها در سرودههای حافظ یکی دیگر از زیباییهاییست که فضای عاطفی شعر را با ایجاد موسیقی درونی و برونی چند برابر نشان میدهد.
ای پادشه خــــوبان داد از غــم تنهایی – دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایـم گـل این بستان شاداب نمـیمــاند – دریــاب ضعیـفـان را در وقــت تـوانـایـی
اگر به این غزل زیبا دقت کنیم، جلوههای زیبا و معنوی همین غزل برای علاقهمندان شعر حافظ کافی است. زیباییهای نهفتۀ معنوی، با اندیشههای زیبا در بازتاب آن همین بس که بسیاری از هنرمندان موسیقی در کشورهای ایران و افغانستان به آن توجه خاصی داشته اند و به واسطۀ اجراهای موفق و خوب، در قالب موسیقی هم جلال شعر پارسی را و هم جمال شعر پارسی را نشان دادهاند.
زیباییهای غزل حافظ یکی دو تا نیست که به آن اشاره کنیم و بگذریم. اصلا قابل حساب و کتاب هم نیست. بیت بیت غزل حافظ زیباییهای خودش را دارد. اگر ریزتر به آن نگاه کنیم می بینیم که یکی دیگر از جلوههای جمال در شعر حافظ زیباییهای اخلاقی است. هر آنچه اخلاق انسانی میپسندد، در شعرهای او مورد ستایش قرار گرفته و هر آنچه در اخلاق انسانی پذیرفته شده نیست، مثل دروغگویی، خود نمایی، سالوس، تظاهر، دینفروشی و عوامفریبی به شدت مورد انتقاد قرار میدهد.
واژههایی بسیاری با مفاهیم اخلاق و رفتارهای نیک که اختصاص به همۀ آدمها دارد، در غزلهای حافظ حضور پر رنگی دارد. حافظ اخلاق مدار و زیبا بیان، زیباترین جلوههای جلال و جمال زندگی را شناسایی می کند و از پنجرۀ خیال انگیز غزلهایش با زیباترین اشکال ممکن به تمام انسانها هدیه میدهد. در فرهنگ زیبا شناختی غزلهای حافظ، انسان شرقی و غربی معنا ندارد، او به معنای انسان توجه دارد. زیباییها قابل وصف حافظ زبان پارسی، هم زمینی است و هم آسمانی. سرودههای حافظ، یک حد اعتدال بسیار مناسبی برای همۀ مخاطبان خود دارد. توصیفهای زیبایی در دنیای واژههای حافظ حد تعادل دارد، خواه خالق هستی بخش را وصف کند، خواه گلها و درختان و جوی و کنار را. همان قدر که خدا در شعر حافظ زیباست، انسان و درختان و صحراها و پرندگان هم زیباست. حتی وقتی از داغ و درد هم میسراید، مخاطب احساس میکند که با داغ و دردی دچار است که زیبایی آفرین است، نه زجر آور.
ما بیغمان مست دل از دست دادهایم – همراز عشق و همنفس جام بادهایم
بر ما بسی کمان ملامت کشیدهاند – تا کار خود ز ابروی جانان گشادهای
ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیدهای – ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم
مخاطبان شعر حافظ در هر جایگاه اجتماعی که باشد، وابستۀ نگاه زیبا آفرین و مهربان اوست. مجذوب بیان زیبا با مفاهیم زیباتر آن میشود. مهربانی و وفاداری از زیباییهای زندگی تمام انسانهای عاشق است که قابل وصف نیست، در واقع حافظ نقاش زبردستی است که زیباییهای جهان را در قالب غزل نسروده که به تصویر کشیده است. از نگاه دیگر هم اگر به غزلهای حافظ بنگریم، میبینیم که این شاعر زبان پارسی، حافظۀ تاریخی تمام پارسی زبانان جهان است که لسانالغیبش میدانند و به غزلهایش تفال میزنند.
پیر دردیکش ما گرچه ندارد زر و زور
خوش عطا بخش و خطاپوش خدایی دارد.