عبدالعزیزی که مهجور بود
محمدسرور رجایی
چهارمین همایش بینالمللی «عرس بیدل» بود. پنجشنبه 30 ماه جدی 1395تهران. بعد از ختم جلسه هفتگی خانه ادبیات با جمعی از دوستان به همایش رفتیم. وقتی وارد تالار وزارت کشور ایران شدم، شادروان استاد عبدالعزیز مهجور را دیدم. تنها روی پلّۀ سنگی سالن پذیرایی نشسته بود. برنامه هنوز شروع نشده بود. به طرفش رفتم و سلام گفتم. با خوش رویی، و علیکی گفت و پرسید «رجایی صایب هنوز در ایران هستی؟» و دعوتم کرد به نشستن. کنارش نشستم و گفتم: «بله استاد هنوز ایرانم، هرگاه هوس کشور دیگر کنم، آن کشور حتما افغانستان خواهد بود.» با اندوه گفت: «بله، هیچ جای وطن آدم نمیَشود.» از حالش پرسیدم، با لبخند و صدای ناآرامش گفت «خوب هستم، خوب هستم، کاش وضعیت کشور ما خوب میبود.» امروز که خبر درگذشت این استاد فرزانه و بیدل شناس کشورم را شنیدم، ناخواسته یاد آن جملۀ پر معنایش افتادم. «کاش وضعیت کشور ما خوب میبود»
استاد عبدالعزیز مهجور را با همایش جهانی عرس بیدل شناختم. با شناخت دقیقی که او از شعر میرزا عبدالقادر بیدل داشت، همیشه یکی از سخنرانهای همایش عرس بیدل انتخاب میشد. همیشه هم حرفهای تازۀ برای مهمانان همایش عرس بیدل داشت. بدون تردید او افزون بر این که شاعر خوب بود، یکی از استوانههای بیدل شناسی در کشورهای منطقه بود. استاد مهجور در سال ۱۳۲۴ در شهر قندهار افغانستان زاده شده بود. دانش آموختۀ دانشکده اقتصاد دانشگاه کابل بود. اما با پیروی از آرمانهای پدرش، شادروان استاد عبدالحمید اسیر، وارد جهان شعرهای حضرت بیدل شد. تحقیقات بسیاری در خصوص شعر بیدل انجام داد. او در تمام دوران زندگیاش، به خصوص در یکی دو سال اخیر با آن که از درد نا امنی کشور و ناتوانی جسمی رنج میبرد، چراغ بیدلخوانی را در خانهاش روشن نگه داشت. حالا بر مسئولان فرهنگی ماست که نام و یاد این چهرۀ ماندگار زبان فارسی را زنده نگه بدارند. روحش شاد و یادش گرامی باد