لزوم مطالبهگری و شناخت افغانستان در «روایت همدلی» مطرح شد
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری حوزه هنری، هفتمین همایش «روایت همدلی» به همت حوزه هنری و مؤسسۀ فرهنگی انار سرخ و با حضور شخصیتهای برجسته ادبی و فرهنگی دو کشور همچون اسماعیل امینی، محمدکاظم کاظمی، غلامرضا طریقی، میلاد عرفانپور، محمدسرور رجایی، جواد محقق، مهدی قزلی، رضا امیرخانی، علی دهباشی و … شنبه 11 اسفندماه در حوزه هنری برگزار شد.
محمدسرور رجایی، دبیر این همایش ادبی و فرهنگی، در آغاز مراسم با بیان اینکه خانه ادبیات افغانستان تمام تلاش و همت خود را به خرج داده و میدهد تا فضایی برای گفتوگوهای ادبی و فرهنگی فراهم کند، اظهار کرد: معتقدیم فرهنگ، هنر و ادبیات بخش اصلی زندگی و سرشت ماست. زندگی ما بدون اینها ناقص است و چیزی کم دارد.
وی ادامه داد: خیلیها در شغلهای مختلف حضور پیدا میکنند، اما کمتر کسانی هستند که به شکل فرهنگی میتوانند بر جامعه تاثیرگذار باشند.
وی ادامه داد: دوستانی گلایه داشتند و برگزاری مستمر این همایش را بیدلیل میدانستند. باید بگویم تاثیر روایت همدلی این است که زمینه گفتوگوهای فرهنگی را فراهم میکند. هر چه از هم دور باشیم، یقینا عقبتر خواهیم رفت. ما نیاز به گفتوگو و بیان مشکلات خود داریم.
زمان آن رسیده مطالبهگر باشیم
رجایی با تاکید بر اینکه زمان آن رسیده واژه مطالبهگری را به زندگی خود بیفزاییم، اظهار کرد: امروز همانقدر که با هموطنان عزیزمان در مشکلات هم سرشت و هم سرنوشت هستیم با دوستان ایرانی در فضای فرهنگی همسرشت و همسرنوشت هستیم.
ما بستری را فراهم کردهایم برای این که خود را بیشتر بشناسیم و مهاجران بیشتر میزبانان را بشناسند و میزبانان هم مهاجران را بشناسند و این دیوار نامریی بین ما و ایرانیها در حال از بین رفتن است.
این شاعر و نویسنده همچنین گفت: باید قدر بدانیم که در این سالها میراث دار فرهنگ و ادبیات بزرگ کشورمان بودهایم؛
جا دارد به سوی مطالبه گری های خود هم قدم بگذاریم و از فضای گفت و گوهای رو در رو عبور کنیم.
میلاد عرفانپور، مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری و شاعر کشور، نیز چند رباعی خواند.
افغانستانشناسی در ایران ضعیف و لاغر است
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالمجید ناصری داوودی روحانی افغان درباره راههای تقویت و گسترش همدلی دو کشور ایران و افغانستان گفت: اصل همدلی در میان دو ملت ایران و افغانستان قابل تردید نیست و حتی ابعاد آن شناخته شده و مبرهن و روشن است. به عنوان فردی افغانستانی که سالهای طولانی در ایران حضور داشتم و هم اکنون هم در ایران و هم افغانستان تدریس دارم نکتهنظرهای خود را در این رابطه تبیین میکنم.
وی افزود: در ابتدا باید پرسید جرا نهال افغانستانشناسی در ایران به این میزان ضعیف و لاغر است و برخی از اصحاب رسانه و رسانهها ارادهای برای تحقیق در این زمینه ندارند. به عنوان یک مطالبه باید بگوییم مسئولان پیگیر افغانستانشناسی باشند و این امر و پدیده را در رسانههای گوناگون تبیین و تشریح کنند.
ناصری داوودی خاطرنشان کرد: نخستین عامل و مولفه برای گسترش و تعمیق همدلی بحث شناخت است و اینکه شناخت دقیق بین دو طرف برقرار شود. به دنبال این باشیم که بدانیم گذشته افغانستان چه بوده است. شناخت عامل نخستین برای دوستی ست و جهل نیز قدم نخستین برای دشمنی است.
این روحانی و فعال فرهنگی با بیان اینکه مشکل افغانستانشناسی در خود افغانستان هم دیده میشود، اظهار کرد: نسل کنونی باورشان نمیشود که ما زمانی دارای چه غنایی در ادبیات و فرهنگ بودهایم.
وی همچنین تاکید کرد: مشترکات معنوی را عادلانه تقسیم کنیم. در اینجا مشترکات باید دقیقا شناسایی و معرفی شود. ما در مورد ایران و دوستان ایرانی این نظر را نداریم، اما در خود افغانستان پشتوها یا اقوام دیگر اعتقاد دارند که ما برادر بزرگتر هستیم. من در دانشگاهها این را به صراحت میگویم که برادر بزرگتر معنایی ندارد، بلکه برادر مساوی داریم. این را که در سیاست کسی برادر بزرگتر باشد قبول نداریم و این به معنای اعمال قدرت است.
قانون درستی برای تابعیت نداریم
همچنین رضا امیرخانی، نویسنده مطرح کشور، با تاکید بر اینکه همه ما که در ادبیات هستیم نخست دوست داشتهایم شعر بگوییم، عنوان کرد: من همیشه دوست داشتم شاعر شوم، اما هیچگاه نتوانستم. زمانی که در دهه 60 شروع به شعر گفتن کردم دوست داشتم روزی به افغانستان بروم و با لحن افغانستانی شعر بگویم. بعدها که آثار جعفریان را خواندم دوست داشتم مثل ایشان درباره افغانستان بنویسم. هیچکدام از آرزوهایم محقق نشد اما عشق به افغانستان در من باقی ماند.
وی خاطرنشان کرد: مشکلات مهاجران افغان را میدانم. ما قانون تابعیت نداریم و اگر قانونی هم هست برای زمان پهلوی اول است. ما از دوره «پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت» به دوره «شمشیر و جغرافیا» رسیدهایم. قدر این دستاوردها را بدانیم. بیشترین کسی که امروز میتواند کار فرهنگی انجام دهد نسل جوان است. برادران و خواهران افغانستانی در هویتبخشی خود تلاش کنند؛ چرا که اگر افغانها خود هویتشان را پیدا نکنند، همدلی بیمعنا میشود.
غلامرضا طریقی، شاعر کشور، نیز غزلی را که سالها قبل برای ضیاء قاسمی شاعر مطرح افغان سروده بود برای حضار خواند.
بس است هر چه زمین از من و تو بار کشید/ چگونه میشود از زندگی کنار کشید
چقدر میشود آیا به روی این دیوار / به جای پنجره نقاشی بهار کشید
برای دور زدن بر مدار بی پایان / چقدر باید از این پای خسته کار کشید
به دلیل زخمهای تاریخی، دچار توهم توطئه هستیم
محمدکاظم کاظمی، شاعر مطرح افغان، نیز با بیان اینکه هنوز هم تاریخ جعلی وجود دارد، اظهار کرد: منابعی تحریف میشود که موجب سنگاندازی در روابط با کشورهای دیگر میشود و این موضوع جدیدی نیست. در برابر این موضوع باید شناخت و مقاومت داشته باشیم.
وی افزود: در افغانستان برخی تاکید داشتند که نام زبان ما باید دری باشد و نه زبان فارسی. گروهی از بدخواهان رابطه افغانستان با ایران در سالهای اخیر در افغانستان مقاومتی در برابر این موضوع داشتند. البته اهالی فرهنگ و ادب مقابل این افراد ایستادند و هراس نداشتند با تاکید بر فارسی زبانی افغانستان بی هویت تلقی شوند.
وی خاطرنشان کرد: در داخل افغانستان روشنگریهای زیادی صورت میگیرد. گروه بعدی گروه بدبینها هستند. دوستان ایرانی که با افغانستان ارتباط داشتند همواره با استقبال شدید و گرم با جامعه ادبی افغانستان مواجه بودهاند، اما گاهی مقاومتهایی هم وجود داشته است، این مقاومت بر اساس نوعی توهم توطئه نسبت به همه چیز بوده است. از بس که زخمدیده دخالتهای اجانب و خارجیها بودهایم، بدبین شدهایم. ما خاطره تاریخی از اجانب داریم و حتی همکاریهای مثبت را هم به چشم توطئه و تخریب میبینیم و این راه همدلیهای مثبت را سد میکند. ما قائل به تفکیک بین افراد یک جامعه نیستیم. تصور میکنیم هر اقدامی قرار است انجام شود، با واحدهایی که رفتار نیکی ندارند هماهنگ هستند.
دکتر مجتبی نوروزی، رایزن سابق ایران، با بیا اینکه در افغانستان تداوم این برنامه نشانه عزم جزم این عزیزان است، اظهار کرد: اشتراکاتی که از آن صحبت می شود از مرز اشتراک گذشته و به یگانگی رسیده است. باید پرسید که چرا همزبانی و همزیستی آن طور که باید و شاید به همدلی تبدیل نشده است؟ روی سخنم با نسل آینده است. ما در تعامل با یکدیگر دچار مشکل هستیم و یکی از الزامات این تعامل انصاف و ادب در تعامل است و این موضوع باید از هر دو سو صورت بگیرد.
وی افزود: نکته دوم نقد مشوقانه است. خیلی کم همدیگر را نقد کردهایم. همچنین گفتوگوی نخبگانی هم راهکار دیگری است. چیزی که تعامل بین دو جامعه را میسازد، گفتوگوی نخبگانی با نگاه اصلاحگرانه است.
وی گفت: در طول 2 سال و نیم که در کابل زندگی کردم، هیچگاه احساس غریبگی نکردم؛ با همه وجود و ذرات تنم این خاک را دوست دارم.
«محمدمهدی سیار» از شاعران برجسته ایرانی نیز در این مراسم با قرائت شعری گفت: من از کودکی و زمانی که شعر سرودن را آغاز کردم، مدیون و شاگرد بزرگان شعر افغانستان مثل استاد کاظمی میدانم. بخش زیادی از زبان و ذهنیت ادبی ما متاثر از جمعوطنی که در شعر افغانستان وجود دارد شکل گرفت.
وی در پایان شعر خود را به همه شهدا بهخصوص شهدای مدافع حرم فاطمیون تقدیم کرد.
در انتهای این مراسم از فعالیتها و اقدامات «علی دهباشی» روزنامهنگار، ادبپژوه، نویسنده و سردبیر چندین مجله و ماهنامه و برگزارکننده برنامه «شبهای بخارا» که در آن به بررسی ادبیات افغانستان پرداخته میشد، و همچنین «مهدی قزلی» مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایران، و «رضا امیرخانی» نویسنده کتاب «جانستان کابلستان» تقدیر شد.
همچنین در این مراسم گروه هنری خورشید سیاه به اجرای موسیقی پرداخت.
مبین محمودی، مهدی کاشفی، رحیم محشر و جمعی دیگر از شاعران جوان افغان در این همایش به شعرخوانی پرداختند.
منبع: پایگاه خبری حوزه هنری